۸ مرداد برابر با ۲۹ ژوئیه هر سال روز بزرگداشت شیخ اشراق حکیم سهروردی نامگزاری شده است. یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱م) عارف و فیلسوف نامدار و تاثیرگزار اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده زنجان و موسس فلسفه اشراق می باشد که بعد از مرگش گسترش یافت. او خود؛ فلسفهاش را حکمت اشراق نامیده که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و در آن آرای افلاطون؛ ارسطو؛ نوافلاطونیان؛ زرتشت؛ هرمس و آرای نخستین صوفیان مسلمان مطرح شده است در عین اینکه استقلال رای و تحلیل سهروردی در تلفیق آنها نمود دارد.
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم از منظری نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمیداند. عرفان است از این نظر که اشراق و کشف و شهود را والاترین مرحله شناخت میشناسد. کتاب حکمه الاشراق به نظریه ابن سینا برای تأسیس حکمت مشرقی جامه عمل پوشاند.
شيخ اشراق حکمه الاشراق را برگرفته شده از "خمیره ازلی" میداند و در پايان كتاب نویسد: خلاصه آنچه كه من در اين كتاب نوشتهام، شبي از سوي خداي سبحان به من افاضه شد و من آنرا آموختم و سپس در طي مدتي مديد، در اين كتاب مبسوط نگاشتم. این کتاب به تعبير صدرالمتألهين، قرة العيون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است.
سهروردی وجودشناسی خود را «نورالانوار» نام داده است. نور را نمیتوان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار میشوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کردهاند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آنها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آنها میرسد. او شدت و ضعف موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آنها میداند نور حقیقتی واحد است اما شدت و کاستی دارد و بر این تعبیر از خداوند به عنوان نورالانوار و سرچشمه نورانیت سایر وجودها تعبیر میکند.
شیخ اشراق در دانش اصول فقه نیز متبحر بوده و رساله التنقیه فی اصول فقه نیز به او منسوب است. سهروردی علم اصول فقه را اشراق علم دینی دانستهاست.
شیخ اشراق در سخنی بغایت نغز و حکیمانه گوید: "من لا ينفعك لحظه لا ينفعك لفظه"؛ "عالِمي كه ديدن او شما را سود نرساند و دگرگون نكند، حرف و سخن او هرگز آموزنده نيست"؛ كسي كه مشاهده کردار و عملکردش تاثیر مثبت نداشته باشد گفتارش نیز اثربخش نخواهد بود بل ممکن است تاثیر نامطلوب نیز داشته باشد.
سرانجام متعصبان علمای حلب او را به الحاد و معاندت با شرایع آسمانی متهم کردند و خونش را مباح شمردند، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. صلاح الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان خارج کرده بود و اختلاف را مصلحت نمی دانست در برابر درخواست آنان تسلیم شد ناگزیر ملک ظاهر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزارش در مسجد امام سهروردی شهر حلب میباشد.علت وفات وی معلوم نیست ولی مشهور آن است که سهروردی به دلیل گرسنگی از دنیا رفت و خود چنین خواسته بود که با شکم خالی به دیدار خدا نائل آید.
امام خمینی (ره) در نامه به گورباچف نویسد: ... اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينهها تحقيق كنيد، ميتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم، علاوه بر كتب فلاسفه غرب، در اين زمينه به نوشتههاي فارابي و بوعلي سينا رحمه الله عليهما در حكمت مشاء مراجعه كنند؛ تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه شناختي بر آن استوار است، معقول است؛ نه محسوس و ادراك معاني كلي و نيز قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است؛ نه محسوس و نيز به كتابهاي سهروردي در حكمت اشراق مراجعه نموده و براي جنابعالي شرح كنند كه جسم و هر موجود مادي ديگر به نور صرف كه منزه از حس ميباشد، نيازمند است و ادراك شهودي ذات انسان از حقيقت خويش، مبرا از پديده حسي است و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتألهين رضوان الله تعالي عليه وحَشَرَهُ الله مع النبيين و الصالحين مراجعه نمايند؛ تا معلوم گردد كه حقيقت علم، همانا وجودي است مجرد از ماده و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.